تقدیم به ارباب با وفایم ، اسوه ی مردانگی و شجاعت ، عبد صالح حضرت ابالفضل العباس
یل بود و شوق حمله به اشرار شام داشت صبح علی الطلوع عطش انتقام داشت شیر ژیان حیدری از کودکی دلیر از کودکی وفا و ادب در مرام داشت در کربلا برای دفاع از امام عشق تیغی برنده تر ز همه در نیام داشت مضطر در انتظار که فرصت به او رسد با این وجود حرمت حکم امام داشت بعد از نماز صبر و شکیبش تمام شد نزد امام رفته و عرض سلام داشت آقا فدایتان بشود روح و پیکرم این نوکرت مگر چه کم از آن غلام داشت آقا مگر که نوکر خوبی نبوده ام از طفلی ام مقام شما احترام داشت آقا اجازه ای بده تا جان فدا کنم دریایی از وفا و ادب این کلام داشت اما امام رخصت میدان به او نداد او را فقط امید و ستون قیام داشت زیرا وجود او نه فقط مایه ی امید با بودنش ستون حرم استقام داشت با اینکه خیمه ها همه در التهاب بود اما همینکه بود قلب زنان التیام داشت وقتیکه خیمه در عطش و اضطراب بود آقا صدا زدش و به او این پیام داشت سقای تشنه ام چه کنم خیمه تشنه است آنجا اشاره ای به زنان خیام داشت از خیمه تا فرات ساقی عطشان کربلا در دل امید رفع عطش از امام داشت با اینکه تشنه بود جرعه ای از آب هم نخورد یک جرعه را برای لبانش حرام داشت دریایی از مرام و ادب ، حق عشق را آنجا برای شان امامش تمام داشت پر کرد مشک و به سوی خیام رفت اما مسیر پر ز حرامی و دام داشت تیغش برون نشد ز غلاف و شهید شد با اینکه تیغ تیز درون نیام داشت نامش همیشه در دل تاریخ ثبت شد پر نور و استوار ، ابالفضل نام داشت سروده حمید ضیاءیزدی
بازدید:
[ ۱۳ دی ۱۴۰۲ ] [ ۱۰:۰۳:۳۸ ] [ حمید ضیاءیزدی ]
[ نظرات (0) ]
.:
Weblog Themes By
nasrblog
:.
|
| |